مروری بر گذشته
دوران بارداری اواخر آذر ماه سال ۸۷ خداوند فرشته کوچولوییرا برای ما فرستاد .البته من و بابا از قبل شرایط را برای ورود تو آماده کرده بودیم تا کم و کسری نداشته باشی . دوران بارداری مامان خوب بود و من راحت بودم ،حتی از قبل هم فعالتر شده بودم و خوابم هم کم شده بود . فقط چون اشتهای کمی داشتم تو خیلی وزن نمیگرفتی. از همون اول هم تو شکم مامان خیلی شیطنت داشتی البته فکر میکنم به خاطر فعالیتهای زیاد خود من بوده . چون من همه کار میکردم ، مثلا کوهنوردی کردم ،قایق سواری کردم،خونه تکونی کردم و...... کم کم اواخر شهریور ماه شده بود و زمان تولد تو رسیده بود . دیگه طاقت نداشتم و میخواستم زودتر ببینمت به خصوص که میدونستم یه دختر هستی . &...
نویسنده :
شبنم مامان هلیا
0:30